مژده
مژده ی دیدنت مرا ،بی تب و تاب می کند
آنکه عیان شود رهش ، خیز و شتاب می کند
درد فراق می کشم ، گریه سبک نمی کند
ماهی تشنه دلم ، هوای آب می کند
اوج کمال می برد ، این دو پر سکوت من
غوره ی نارسیده را ، صبر شراب می کند
در عجبم ز آن کسی ، که تشنه کام و تشنه دل
بحر مقابلش ولی ، عزم سراب می کند
گر به هوای جهل خود ، از ره راست کج شوم
توبه کنم ز کار خود ، که مستجاب می کند
داود رزاقی راد
از کتاب کویرافلاک
:: برچسبها:
مژده -دیدنت - صبر - غوره نارسیده-شراب -سراب-مستجاب-تب و تاب - ,
:: بازدید از این مطلب : 627
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1