نوشته شده توسط : داود رزاقی راد

وفادار

با من خسته کسی از ته دل یار نبود  

دل مسکین مرا همدم‌ و غمخوار نبود  

من از ان روز که دیوانه‌‌ی روی تو شدم  

مثل من هیچ کسی عاقل و هوشیار نبود  

هر کسی آمد و زخمی به دل ما زد و رفت  

دل مجروح مرا هیچ خریدار نبود  

همنشین دل من غصه و غم بود فقط  

باوفا بود ولی محرم اسرار نبود  

گفت آن پیک بشارت که طلب کن بدهم  

ولی افسوس مرا جرات گفتار نبود  

آدم ان روز که از حکمت او آگه شد  

سیب را خورد و دگر در پی انکار نبود  

لذت وصل تو را بر دو جهان نفروشم  

تا نگویی که بر آن عهد وفادار نبود

از کتاب کویرافلاک

داود رزاقی راد

 


:: برچسب‌ها: وفادار-عهد-سیب-ادم- ,
:: بازدید از این مطلب : 895
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 27 آذر 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : داود رزاقی راد

دیگر این سینه‌ی من خانه‌ی احزان شده است

دلم از دوری او سخت پریشان شده است

 

دل آشفته‌ی من بر قفسش خو نکند

 

که به اجبار در این بادیه مهمان شده است

 

دوش در گوش من آن پیک سحرگاهی گفت

 

خویش بگذار و بیا راه تو آسان شده است

 

نیست سی‌‌مرغ که سیمرغ شویم آخر کار

 

طاقت اور دل من قاف نمایان شده است

 

دوش در عالم رویای درونم دیدم

 

که کویر دل من نیز گلستان شده است

 

از کتاب کویرافلاک

نویسنده : داود رزاقی راد

 

 



:: برچسب‌ها: داود رزاقی راد _کویر _ سیمرغ _کویرافلاک ,
:: بازدید از این مطلب : 876
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : جمعه 1 آذر 1392 | نظرات ()