مرحم جان
پیر است وفاداری من گر چه جوانم
فخرم همه این است که از منتظرانم
جمعی به تو مشتاق و تو غایب ز نظر ها
ای ماه چرا دیدن رویت نتوانم
عید امد و هنگام بهار است و شکوفه
تا جمعه دیدار تو من رنگ خزانم
ای خواب خوش غفلت و ای نفس خطاکار
بگذار در این بادیه بیدار بمانم
الوده به دنیای گناهم کرمی کن
من منتظرم تا بدهی خط امانم
مولا تو خودت بیشتر از ما نگرانی
سخت است الهی برسان مرحم جانم
داود رزاقی راد
:: برچسبها:
مهدی صاحب الزمان-منتظر- ,
:: بازدید از این مطلب : 952
|
امتیاز مطلب : 175
|
تعداد امتیازدهندگان : 42
|
مجموع امتیاز : 42