نوشته شده توسط : داود رزاقی راد

دوباره سفره ی اشک است و فیض ماه خودم

دوباره نیمه شبی و بساط آه خودم

کسی به جز تو خبردار نیست از حالم

میان محکمه آرم که را گواه خودم ؟

چه ظلم ها که نکردم به خود در این دنیا

چه چوب ها که نخوردم من از نگاه خودم

حیا نکردم و دنبال معصیت رفتم

شدم من عبد فراری و دل بخواه خودم

چه صبر داری و خسته نمی شوی از من

خودم که خسته ام از این همه گناه خودم

میان قبر بگویم حسین و گریه کنم

دلم خوش است به این اشک گاه گاه خودم

 

 

 



:: برچسب‌ها: حسین - گریه کنم ,
:: بازدید از این مطلب : 432
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : شنبه 5 شهريور 1392 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد